سلام عزيزان.به عمق تنهايي خوش آمديد.عزيزان من به ديدن وبي نميام پس دعوت نکنيد که شرمنده بشم.اميدوارم لحظات خوبيو در عمق تنهايي داشته باشيد.اگه نظري پيشنهادي انتقادي داشتيد بهم بگيد ممنون

عمــ ـــق تنهــ ـــایی

گاهی تنهایی ام آنقدر عمیق است*که در آسمان هم احساس میکنم در قفسم.










مــــــرد است دیگر ....گاهی تند میشود،

گاهی عاشقانه میگوید....!!

مـــــــــــرد است دیگر....

غرورش آسمان ،دلش دریاست.....!!

تو چه میدانی از بغض گلو گرفته یک مــــــــرد...؟؟! ...

تو چه میدانی از چشمانت که شده دنیای او.....؟

تو چه میدانی از هق هقِ شبانه ای که خودش خبر دارد و 

بالشتش....!؟!!


تو برو پیِ درد و دل های مردی بگرد که پاییز شده کابوس شومش....!!!

مرد را فقط مرد میفهمد و مـــــــــــرد.....!!!؟

˙·٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙ 

خوبــم

باور کنیــد

اشکها را ریخته ام

غصه ها را خورده ام

نبودن ها را شمرده ام .

این روزها که می گذرد .

خالــی ام .

خالــی ام از خشم ،

دلتنگــی ،

نفرت ،

و حتی از عشق ،

خالــی ام از احساس !

خوبــم ،


اما تــو باور نکن...! 

˙·٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙ 

دوستی یک اتفاق است و جدایی یک قانون

دلم گرفته از آدمهایی که میگن ilove you اما حتی معنیشو هم

نمیدونن. ازآدامهایی که میخوان مال اونا باشی اما خودشون مال تو

نیستند. از ادمهایی که زیر بارون واست میمیرن ولی وقتی افتاب میشه

همه چیز یادشون میره..........


پريشانم

چه مي‌خواهي‌ تو از جانم؟!

مرا بي ‌آنکه خود خواهم اسير زندگي ‌کردي

خداوندا!

اگر روزي ‌ز عرش خود به زير آيي

لباس فقر پوشي

غرورت را براي ‌تکه ناني

‌به زير پاي‌ نامردان بياندازي‌

و شب آهسته و خسته

تهي‌ دست و زبان بسته

به سوي ‌خانه باز آيي

زمين و آسمان را کفر مي‌گويي

نمي‌گويي؟!

خداوندا!

اگر در روز گرما خيز تابستان

تنت بر سايه‌ي ‌ديوار بگشايي

لبت بر کاسه‌ي‌ مسي‌ قير اندود بگذاري

و قدري آن طرف‌تر

عمارت‌هاي ‌مرمرين بيني‌

و اعصابت براي‌ سکه‌اي‌ اين‌سو و آن‌سو در روان باشد

زمين و آسمان را کفر مي‌گويي

نمي‌گويي؟!

خداوندا!

اگر روزي‌ بشر گردي‌

ز حال بندگانت با خبر گردي‌

پشيمان مي‌شوي‌ از قصه خلقت از اين بودن، از اين بدعت

خداوندا تو مسئولي

خداوندا تو مي‌داني‌ که انسان بودن و ماندن

در اين دنيا چه دشوار است

چه رنجي ‌مي‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است 


میترسند...

دخترک*های شهر من 

دیگر از سایه ی مرد هم میترسند.. 

روزگاری می*گفتند سایه ی بالا سر یعنی* مرد اما حال.. 

میترسند...

... ... ... ... 

مردانگی مرده
است... 

دیگر اینجا عطر زنانگی هم بیهوده است.. 

تلخ خاطره*هایی* مانده از این مردم... 

مردم همه در بیهوده رفتن*های خویش سردرگم...

 

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤

من از تنها بودن زیاد راضی نیستم ...



ولی خوشحالم كه با خیلی ها نیستم .......


تنها نشسته ام . . .

چای می*نوشم ، و بغض می کنم !

هیچکس مرا را به یاد نمی*آورد !

 این همه آدم ، روی کهکشان به این بزرگی !

 و من . . .

 حتی آرزوی ِ یکی نبودم . . .! 

جايي خواندم ما آدمها زنده ايم


به سبب آنكه كسي دوستمان داشته باشد


سوالي پيش آمد...!!!


من براي چه زنده ام..؟!!

چـقـدر خـوبـه . . .
یـکـی بـاشـه
یـکـی بـاشـه کـه بـغـلـت کـنـه
سـرتـو بـزاری روی سـیـنـش آرومـت کـنـه
هـُرم نـفـس هـاش تـنـت ُ داغ کـنـه
عـطـر دسـتـاش مـوهـاتـو نـوازش کـنـه
چـقـدر خـوبـه
چـقـدر خـوبـه کـه آروم دم گـوشـت بـگـه
غـصـه نـخـوری هـا . . .

سنگ،کاغذ، قیچی
کدام باشم از تو برده ام دنیا؟
...سنگ باشم؟
یا قیچی؟
بشکنم یا جدا کنم
.
کاغذ باشم که تو بنویسی و من اجرا کنم؟
آخ دنیا...آه دنیا...
با من هم بازی نشو.

خیلی تنهام

خیلی وقته که دلم میخواد پیش خدا برم

از زمین دل کندم و اون بالا بالاها برم

آخه اینجا هیچ کسی عاشق آدم نمیشه

اگه هم عاشق بشه لایق آدم نمیشه

یکی عاشقت میشه میگه که خیلی با حالی

آخر کارش میفهمی عمریه سر کاری


پرندگانم را آزاد کردم

چون فهمیدم نداشتن تنها راه از دست ندادن است 

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤

کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه “حالت چطوره؟

و تو جواب میدی “خوبم!

کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه: “میدونم خوب نیستی…

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤

وقتی که تنهـا میـشم میـرم کنآر دریـا تا بـاش درد و دل کنـم

بگـم که شـاید دریـا قـدر منو بدونـه

بگـم که عاشـق بودم

بگـم که تـــــَنهـا شـدم

بگـم که دوسش داشتم

 

 بیا جایمان را با هم عوض کنیم

دلم لک زده برای اینکه کسی عاشقم باشد . . .



میخواهم برایت تنهایی را معنی کنم ..

در ساحل کنار جاده نشسته ای
هوای سرد،
صدای باد
انتظار انتظار انتظار … … …
دست می سوزد با سیگار !
به خودت می آیی،
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند،
نه دستی که شانه هایت را بگیرد،
نه صدای که قشنگ تر از باد باشد ..
تنهایی یعنی این….

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤

زندگي چيست ؟ اگر خنده است چرا گريه ميكنيم ؟ اگر گريه است چرا خنده ميكنيم ؟ اگر مر گ است چرا زندگي مي كنيم ؟ اگر زندگي است چرا مي ميريم ؟ اگه عشق است چرا به آن نمي رسيم ؟ اگه عشق نيست
چرا عاشقیم

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤

یادم میاد یه روزی تنهای تنها بودم
با اون همه تنهایی اسیر غم نبودم

من بودم و یه سایه فقط خودم رو داشتم
کاری با کار دنیا با آدماش نداشتم

تا که یه شب تو شبها چشم به چشمت افتاد
سر اومد این تنهایی دلم به من خبر داد

کاشکی نمیگرفتی این دل رو یادگاری
که باز بری بذاری من رو با بیقراری

کاشکی نمیگرفتی این دل رو یادگاری
که جاش برام تو سینه یه دنیا غم بذاری

حالا اومدم با سایه ها با غصه ها نشستم
از تو نموند بجز غم تو این شبا یه خستم

کاشکی میشد دو باره اون روزا بر میگشتن
میومد اون زمونی که غصه ای نداشتم

دیگه شدم غریبه با دنیا و زمونه
اون که دلی نداره باید تنها بمونه

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤

فکر تنهایی نباش ، تنهایی خودش تنهاست ،

تنها به فکر کسی باش که بی تو تنهاست


ادامه مطلب...

چه کنم با دل تنها چه کنم با این غم دل چه کنم با غم دل چه کنم

با این درد دل من ای دل من...

-------------------------------------------------


ادامه مطلب


امشب خسته تر از هر روزم...

كاش ميشد گوشه اي نوشت :

خدايا امشب خيلي خستم...

فردا صبح بيدارم نكن

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤  

گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت ، كه تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد...

كه وقتی تو اوج تنهایی هستی ، با چشماش بهت بگه : هستم تا ته تهش ! هستی !؟

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤  

  روی این زمــــین خـــــاکی * مــــیدونم شدم غـــــــریبه
دیـــــگه آرزو نـــ ــدارم کـــ ـــسی دستـــامو بـــــگیره

آسان دل سپردم

این شد که آسان باز پس دادش

چقدر به تلخی می گذرد از میان خاطراتم,یادش

___________________


زن وار حسادت میکنم ...

دلم آغوش پر آرامشی را می خواهد که زیر باران گرمم کند...

دلم میخواهد کسی باشد

خوب باشد...

مهربان باشد ...

بس باشد ...


همه ی این بودن هایش فقط برای مـــــــــن باشد...

فقط مـــــــــــن

و

 بـــــ ـــ ــا  شــــ ـــ ــــ ـــد

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤  

دنیای من تاریک و غمگینه

بار جدایی خیلی سنگینه

هر کس که از حالم خبر داره

از شونه هام این بار رو برداره

❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ しѺ√乇 ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤  

خـیـلـی سـخـت ِ

دلـت بـودنـش رو بـخـواد . . .

ولـی بـه نـبـودنـش عـادت کـنـی ! . . .

من اگه خــــــــــــــــــــــــ ـــــــدا بودم


یه بار دیگه تمـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم ببینم که

یه وقت یکیشون تنــــــــــــــها نمونده باشه

____________________


متــــــــاسفم

نه براـے تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست

نه براـے خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم

متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را

از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم

تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم...! 


چشاتو وا نکن اینجا ، هیچ چی دیدن نداره

صدای ِ سکوت ِ لحظه ها ، شنیدن نـداره
توی آسمونی که کرکسا پرواز می*کنن
دیگه هیچ شاپرکی ، حس ِ پریدن نداره
دستای نجیب ِ باغچه ، خیلی وقته خالیه
… از تو گلدون ، گلای کاغذی چیدن نداره
بذا باد بیاد ، تموم ِ دنیا زیر و رو بشه
قلبای آهنی که ، دیگه تپیدن نداره
خیلی وقته ، قصه ی اسب ِ سفید ، کهنه شده
وقتی که آخر ِ جاده*ها رسیدن نداره
نقض ِ قانون ِ آدم*بزرگا جـُرمه ، عزیزم
چشاتو وا نکن ، اینجا هیچ چی دیدن نداره

رو که اینجا جای ما نیست

دلدادگی از آن ما نیست

برو که دیگر این دل ما

آسودگی در جان او نیست

برو ولی یاد آر چه عاشقانه

بودیم ولی دگر تحملی نیست

عشقم برو به آغوش مادرت

که بعد من جز او پناه گاه امنی نیست

برو اما شاد باش تا آسوده گیرم

که جز شادابیت آرزویی نیست

به خدا میسپارمت ای نازنینم

که جز او دگر هیچ امیدی نیست

しѺ√乇

+نوشته شده در دو شنبه 14 / 8 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملات غمگین,جملات زیبا و عاشقانه,جملهای عاشقانه,جملهای جدید عاشقانه,غمگین,تنها,تنهایی,جدید,,ساعت11:2توسط آرمین نخستین | |


آه ای مردم روزی که من مردم مرا در پارچه سیاهی بگذارید

تاهمه بدانند زندگی من از آن پارچه سیاهتر بوده .

چشمانم راباز بگذارید تاهمه بدانندهنوز چشم براهش هستم.

دستانم راباز بگذارید تاهمه بداننددست خالی ازاین دنیارفته وباخود چیزی نبرده ام.

ودر آخرمرااز کوهساران بغلتانیدهرکجاکه آرام گرفت مرا آنجادفن کنید

وتکه یخی رابه صورت صلیب بر مزارم بگذارید تا بجای عزیزترین کسم برمزارم بگرید....

دلم گرفته آسمون نمي تونم گريه كنم

شكنجه مي شم از خودم نمي تونم شكوَ كنم

انگاري كوه قصه ها رو سينه من اومده

آخ داره باورم ميشه خنده به ما نيومده

خنده به ما نيومده

دلم گرفته آسمون از خودتم خسته ترَم

تو رو زگار بي كسي يه عمره كه در به درم

حتي صداي نفسم ميگه كه توي قفسم

من واسه آتش زدنت يه كوله بار شب بسم

دلم گرفته آسمون يه كم منو حوصله كن

منو كه از اين روزگار يه خورده كمتر گله كن

منو به بازي ميگيرند عقربه هاي ساعتم

برگهَ تقويم ميكنه لحظه به لحظه لعنتم

آهاي زمين يه لحظه تو نفس نزن

 نه چرخ كه آروم بگيره يه آدم شكسته تن

رفت
و رفت
از میان ِ درختان ایستاده
و عطر ِ سخت پوستان ِ خفته
گذشت
در انتهای آن همه سبز
سیاهی ِ عمیق
او را به خود خواند
وارد شد
یکباره همه چیز به پایان رسید
نور ، صدا ، حضور ...
هرچه پیشتر رفت
بیشتر تنها شد ... گریست
وارد شده بود
بی
که بداند خروج کدام سو ست!


 

•.♥دلم پُــــــــــر است

پُــــــــــر پُــــــــــر پُــــــــــر

آنقــــــدر که گاهی اضافه اش،

 از چشمانم می چـــــکد !!♥.•

しѺ√乇


آدمک آخر دنیاست بخند

آدمک مرگ همین جاست بخند

آن خدایی که بزرگش خواندی

به خدا مثل تو تنهاست بخند

دست خطی که تورا عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست بخند

فکر کن درد تو ارزشمند است

فکر کن گریه چه زیباست

صبح فردا به شبت نیست که نیست

تازه انگار که فرداست بخند

راستی آنچه به یادت دادیم

پر زدن نیست که در جاست بخند

آدمک نغمه ی آغاز نخوان

به خدا آخر دنیاست بخند 

˙·٠•●♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ ♥●•٠·˙

•.♥مگر نمي داني بزرگ ترين دشمن آدمي فهم اوست؟ 

تا مي تواني خر باش تا خوش باشي!!♥.•

__________________

+نوشته شده در سه شنبه 17 / 7 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملهای عاشقانه,متن عاشقانه,,ساعت10:36توسط آرمین نخستین | |


 

كاش مي شد سرزمين عشق را در ميان گام ها تقسيم كرد
كاش مي شد با نگاه شاپرك عشق را بر آسمان تفهيم كرد

كاش مي شد با دو چشم عاطفه قلب سرد آسمان را ناز كرد
كاش مي شد با پري از برگ ياس تا طلوع سرخ گل پرواز كرد
كاش مي شد با نسيم شا مگاه برگ زرد ياس ها را رنگ كرد
كاش مي شد با خزان قلب ها مثل دشمن عاشقانه جنگ كرد

كاش مي شد در سكوت دشت شب ناله ي غمگين باران را شنيد
بعد ، دست قطره ها يش را گرفت تا بها ر آرزوها پر كشيد
كاش مي شد مثل يك حس لطيف لابه لاي آسمان پرنور شد
كاش مي شد چا در شب را كشيد از نقاب شوم ظلمت دور شد

كاش مي شد از ميا ن ژاله ها جرعه اي از مهر با ني را چشيد
در جواب خوبها جان هديه داد سختي و نا مهرباني را شنيد  


از تنهایی گریزی نیست
بگذار آغوشم برای همیشه یخ بزند
نمی خواهم کسی شال گردن اضافی اش را
دور گردن آدم برفی احساس من بیندازد.... 


به بهانه هایت عادت کرده ام !

گاه و بی گاه به نفس هایت خو گرفته ام
عاشقانه و صادقانه
مرا از چه می ترسانی ؟

عمریست که تنهایم و در تنهایی نیزتنهایم تا ابد ،
می خواهی بروی؟ برو ملالی نیست!

فقط کمی صبر کن !

چیزی در یادم جا گذاشته ای

با خودت ببر
نگاهت را میگویم

و حرفهایت ....

 

•.♥هيچ کس نفهميد..
شايد شيطان ، عاشق حوا شده بود..
که به آدم سجده نکرد... ♥*●

______________________

+نوشته شده در چهار شنبه 4 / 7 / 1390برچسب:جملات عاشقانه زایبا,جملات جدید عاشقانه,جملهای عاشقانه,عکس عاشقانه,عکسهای جدید عاشقانه,عکس غمگین,,ساعت21:57توسط آرمین نخستین | |


لیلی زیر درخت انار نشست
درخت انار عاشق شد
گلهای انار شد ذاغ ذاغ
هر انار هزار دانه داشت
دانه ها عاشق بودند،دانه ها توی یک انار جا نمیشدند
انار کوچک بود
دانه ها ترکیدند انار ترک برداشت
خون انار روی دست لیلی چکید
لیلی انار ترک خورده را از روی شاخه چید
مجنون به لیلی اش رسید
خدا گفت:راز رسیدن فقط همین بود
کافیست انار دلت ترک بخورد. 


•.♥با شیطان هم داستان شدم

تادربرابرهیچ ادمی

سرتسلیم فرودنیاورم♥.•

_______________________________

+نوشته شده در شنبه 22 / 6 / 1390برچسب:جملات عاشقونه,جملات عاشقانه,جملهای عاشقانه,عاشقانه,انار,عشق,عشق واقعی,,ساعت10:39توسط آرمین نخستین | |


عشق ورزیدن خطاست
حاصلش دیوانگی ست
عشق ها بازیچه اند
عاشقان بازیگر این بازی طفلانه اند
عشق کو؟
عاشق کجاست؟
معشوق کیست؟
حبس نفس است که عشقش خوانده اند
انکه می میرد
ز شوق دیدن امروزها
و انکه می سوزد
ز برق چشم عالم سوزها
گر بیابد دلبر تازه تری
عشق عالم سوز خاموش می شود
چهره ما هم
فراموش می شود 

+نوشته شده در سه شنبه 20 / 6 / 1390برچسب:جملات عاشقانه,جملهای عاشقانه,جملهای عاشقونه,آشقانها,عاشقونه,متن عاشقانه,متن عشقی,عشقش,,ساعت22:36توسط آرمین نخستین | |


تنهایی و سکوت و غم و اضطراب ها،
 راهی دراز و سختی این انتخاب ها،
 چشم تو و حکایت یک التماس گرم،
 قلب من و تحمل رنج و عذاب ها،
 فرقی نمی کند چقَدَر عاشق منی،
 کو حال عشق و حوصله ی پیچ و تاب ها،
 با هر قدم ، به فاصله نزدیک تر شدیم،
 سودی نبرد قلب تو از این شتاب ها،
 شرمنده ام که با تو تعارف نمی کنم،
 دل کندم از قشنگی رنگ و لعاب ها،
 دلخور نشو اگر به تو عادت نمی کنم،
 خو کرده ام به خلوت خود مثل خواب ها،
 شاید اگر به عشق ، دلی اعتقاد داشت،
 سنگین نمی شد اینهمه جرم طناب ها ! . . 


•.♥هر که با احساس شد خواهد شکست ... این جواب سادگیست!•.♥

____________________


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 26 صفحه بعد

?

Love Icons

Love Icons



با کليک روي +? عمق تنهايي رادر گوگل محبوب کنيد

style=div style=0&br onmouseover=br20br